اولین روزه دخملی
بله همون جور که واقف بودین نورا خانوم گل ما با اصرار هر چه تمام تر واسه سحری بیدار شد و اونقدر ذوق داشت تا حالا اونجوری با اشتها غذا نخورده بود تا ۱۱ صبح روزه موند و سر ساعت ۱۱ با یه شیر عسل کاکویی افطار کرد ولی کماکان میگفت روزه ام تا اینکه ساعت ۳بعد از طهر یه دل سیر ناهار خورد و سر سفره افطار هم با تمام ادا و اطوار های بنده مخلص خدا روزشو برای بار چندم افطار نمود قربون دخملی برم بهش خوش گذشته قراره امشبم سحر پاشه 🙈🙈🙈😂😂😂❤❤❤ ایناز قیافه سحری خانومگل خلاصه اینم از معذرت خاهی های همیشگی از بد خلقی هایی که ازش سر میزنه و خودشم پشیمون میشه اما چه شود که غروز اجازه صحبت نمیده و دختر قصه ما با نامه وارد میشه اونم دست به دست نمیده و میندا...
نویسنده :
مامان نورا(نعیمه)
1:42